پنجشنبه, ۲۳ آذر ۱۳۹۱، ۰۱:۰۴ ب.ظ
کعبه و کربلا:
گفت با کرب و بلا کعبه من از تو بهترم
تو بیابانی و من بیت خدای اکبرم
.....
....
کربلا در پاسخش گفتا اگر تو خانه ای
من همه خون خدا می جوشد از بام و درم
کعبه گفتا مرد و زن بر گرد من آرد طواف
من مطاف مسلمین از کهترو از مهترم
کربلا گفتا چه گویی هرشب آدینه من
میزبان انبیا از اولین تا آخرم
کعبه گفتا انبیا بر گرد من گردیده اند
تو کجا و من کجا تو دیگری من دیگرم
کربلا گفتا که روح انبیا را کعبه ایست
آن منم زیرا مزار زاده پیغمبرم
کعبه گفتا مرتضی در من به دنیا آمده
این شرافت بس که من خود زادگاه حیدرم
کربلا گفتا علی بوده سه شب مهمان تو
من حسینش را گرفتم تا قیامت در برم
کعبه گفتا من صفا و مروه دارم
در کنار وصف اسمائیل باشد خاطرات هاجرم
کربلا گفتا این منم در خیمه گاه و قتلگاه
سعی هفتادو دو ثارالله را یاد آورم
کعبه گفتا چاه زمزم را کنار من ببین
سالها و قرنها جوشه زدامان کوثرم
کربلا گفتا که زمزم را چه با خون حسین
زمزم تو آب و من خون خدا را ساغرم
کعبه گفتا بوده دحوالارض در دامان من
من همانا بر تمام آفرینش محورم
ناگهام از حق ندا آمد حرم خاموش باش
تو کجا و کربلا هرچند هستی محترم
هستی تو خلقت تو از طفیل کربلاست
چند میگو یی که من از کربلا بالا ترم؟
کربلا دارد به کل آفرینش افتخار
کربلا گوید که من عرش خدا را زیورم
من مزار پاک هفتاد و دو ثار اله ام
من هم آغوش ابالفضل و علی و اکبرم
منجع العشاق فرموده علی نام مرا
شاهدم این دامن سرخ شهادت پرورم
اشک زهرا ریخته در دامن گلزار من
عطر جنت میدمد از لاله های پرپرم
زره ای از خاک من درد خلایق را دواست
خون ثارالله میجوشد زهر نخل ترم
اینکه میبوسند با هم انبیا و اولیا
دست عباس است که افتاده به خاک معبدم
گرچه در قلبم فرات و دجله می جوشد مرام آب
آب تشنه گان افکنده بر جان آذرم
در بغل دارم فرات تا قیامت شرمگین
از رباب و حنجر خشک علی اصغرم
نخل میثم نخله ای باشد ز نخلستان من
بیت بیت آتشین آن بود برگ و برم
۰
۰
۹۱/۰۹/۲۳
ahmad ...