مقاله و بهترین ها

بایگانی

از شیخى‏ گرى تا بابى ‏گرى

پنجشنبه, ۲۳ آذر ۱۳۹۱، ۰۱:۴۲ ب.ظ

پیروان فرقه‏ى شیخیه، پس از مرگ شیخ احمد احسایى، پیرامون سید کاظم رشتى گرد آمدند . با مرگ سید کاظم رشتى، بر سر جانشینى او، اختلاف شد و این....

فرقه به گروه‏هایى مانند کریمخانیه، باقریه، . . . تقسیم شد .
نوشتار حاضر، انشعاب این گروه‏ها و پیدایش فرقه‏ى بابیه از این میان را بررسى مى‏کند و به زوایایى از زندگى على محمد باب مى‏پردازد .
یادآورى
مطالبى در شناسه‏ى فرقه‏ى شیخیه - از شیخ احمد احسایى به عنوان رهبر و مؤسس، و شاگرد و جانشینش سید کاظم رشتى - در دو قسمت از مقاله‏ى شیخیه، بستر پیدایش بابیت و بهائیت آمده بود . تعریف فرقه‏ى شیخیه، شرح حال، اعتقادات و افکار شیخ احمد احسایى، موضع‏گیرى عالمان و فقیهان در برابر انحرافات عقیدتى وى و نیز شخصیت ابهام‏آمیز سید کاظم رشتى و مساله‏ى بدعت رکن رابع را ملاحظه کردیم . وعده داده بودیم که به انشعابات فرقه‏ى شیخیه و سپس ادعاهاى دروغین میرزا على محمد شیرازى ملقب به (باب) - یکى از مدعیان جانشینى سید کاظم رشتى - پرداخته شود که اینک، این موضوعات را پى مى‏گیریم .
فرقه‏هاى شیخیه
گرچه پس از در گذشت‏شیخ احمد احسایى، پیروان او گرد سید کاظم رشتى حلقه زدند و جانشینى وى را پذیرفتند، ولى پس از وفات سید کاظم، بر سر جانشینى وى اختلافات چندى میان پیروان او به وجود آمد . اینک، با معرفى مهم‏ترین مدعیان جانشینى او، به انشعابات فرقه‏ى شیخیه، اشاره مى‏کنیم . در ضمن این بحث، به بعضى از فرقه‏هاى معروف یا منسوب به شیخیه - که از انحرافات عقیدتى، تبرى جسته‏اند - اشاره مى‏شود و کیفیت‏بستر سازى شیخیه براى پیدایش (بابیه) ، روشن مى‏گردد . در حقیقت، سیرى اجمالى (از شیخیگرى تا بابیگرى‏) صورت مى‏گیرد .
الف) شیخیه‏ى کریمخانیه
پس از مرگ سید کاظم رشتى، مدت کمى بر سر جانشینى او اختلاف بود . دراین میان، یکى از شاگردان وى به نام (محمد کریم خان کرمانى) (۱۲۲۵- ۱۲۸۸ ق) با توجه به موقعیت ویژه‏اى که داشت، مدعى رهبرى این فرقه شد و برخى نیز دور او جمع شدند . از ویژگى‏هاى برجسته‏ى او در میان شاگردان سید کاظم، یکى، نزدیکى او به استادش و دیگرى، نزدیکى به دربار قاجار بوده است; زیرا، پدر او، حاج ابراهیم خان، مشهور به ظهیرالدوله، پسر عمو و داماد فتحعلى شاه و حاکم خراسان و کرمان بوده است . وى، از دوستداران شیخ احمد احسایى بود و در ترغیب شاه براى ملاقات با شیخ احمد، نقش مهمى داشته است . از این رو، محمد کریم خان، با عنایت‏به این موقعیت ویژه، توانست‏براى این فرقه، جایگاه محکم‏ترى فراهم کند و به تبلیغ آن بپردازد .
طرفداران محمد کریم خان به (شیخیه‏ى کرمانیه‏) معروف‏اند و به فرقه‏ى (کریمخانیه) نیز خوانده مى‏شوند . مرکز شیخیه، در زمان محمد کریم خان، کرمان بود، اما وى، مبلغانى را براى مرام شیخیه به شهرهاى مختلف فرستاد .
هرچند وى، پسر خود، حاج محمد خان (۱۲۶۳- ۱۳۲۴ ق) را به جانشینى نصب کرد، اما بر سر جانشینى وى، پس از مرگ‏اش در سال ۱۲۸۸ ه . ق از دو جهت، اختلاف روى داد:
اولا، میان پسران‏اش، حاج رحیم خان و حاج زین العابدین خان و حاج محمد خان، بر سر جانشینى پدر اختلاف افتاد و علاوه بر محمد خان، رحیم خان هم مدعى نیابت پدر بود و طرفدارانى هم پیدا کرد .
ثانیا، درمیان پیروان‏اش که شاید از موروثى شدن رهبرى فرقه، ناخرسند بودند، اختلاف شد .
از این رو، انشعابات دیگرى پس از مرگ حاج محمد کریم خان، در فرقه‏ى شیخیه رخ داد . فرقه‏ى (باقریه‏) از جمله‏ى آن‏ها است .
اکثریت‏شیخیه‏ى کرمانیه، پس از مرگ محمد خان، برادرش زین العابدین خان (۱۲۶۰- ۱۳۷۶ ق) . را به رهبرى خویش برگزیدند . پس از او، ابوالقاسم خان، و سپس عبدالرضا خان به ریاست‏شیخیه‏ى کرمانیه برگزیده شدند .
عبدالرضا خان، در سال ۱۳۵۸ ش ترور شد .(۱)
ب) شیخیه‏ى (باقریه)
فرقه‏ى (باقریه) از فرق (شیخیه) ، پیرو میرزا محمد باقر خندق آبادى درچه‏اى هستند که بعدا به میرزا باقر همدانى معروف شد . وى، نماینده‏ى حاج محمد کریم خان کرمانى در همدان بود و پس از وى، دعوى جانشینى او را کرد و جنگ میان (شیخى) و (بالاسرى) را در همدان به راه انداخت .
میرزا محمد باقر، داراى تالیفات چندى است . وى، از کرمان، با میرزا ابوتراب - از مجتهدان (شیخیه) از طایفه‏ى نفیسى‏هاى کرمان - و عده‏اى دیگر مهاجرت کردند و در نایین و اصفهان و جندق و بیابانک و همدان، پیروانى یافتند و سلسله‏ى (باقریه) را در همدان تشکیل دادند .(۲)
ج) شیخیه‏ى (آذربایجان)
در آذربایجان (ایران)، عالمان چندى به تبلیغ و ترویج آراى شیخ احمد احسایى پرداختند . سه طایفه‏ى مهم از آنان، قابل ذکرند که عبارت‏اند از:
۱- خانواده‏ى (حجه الاسلام)
بزرگ این خاندان، میرزا محمد مامقانى، معروف به حجه‏الاسلام (م‏۱۲۶۹ ق) . است . او، نخستین عالم و مجتهد شیخى آذربایجان است . وى، مدتى شاگرد شیخ احمد احسایى بود و از او اجازه‏ى روایت و اجتهاد دریافت کرد و نماینده‏ى وى در تبریز گشت .
او، همان شخصى است که حکم تکفیر و اعدام (على محمد باب) را در تبریز صادر کرد و بدین وسیله، ضمن باطل خواندن ادعاهاى یکى از شاگردان سید کاظم، برائت فرقه‏ى شیخیه‏ى آذربایجان از بدعت ایجاد شده به دست على محمد باب را اعلام کرده است .
(حجه‏الاسلام) ، سه فرزند دانشمند داشت که هر سه، از مجتهدان شیخى تبریز به شمار مى‏رفتند و به لقب (حجه‏الاسلام‏) معروف بودند .
فرزند ارشد او، میرزا محمد حسین حجه‏الاسلام (م ۱۳۱۳ ق) نام داشت و نزد سید کاظم رشتى تلمذ کرده بود .
وى، پس از وفات پدرش در سال ۱۲۶۹ ه ق، ریاست طایفه‏ى شیخیه را به دست گرفت و به جاى پدر در کرسى تعلیم و تربیت پیروان طریقه‏ى شیخ احمد احسایى مستقر گردید .
فرزند دوم او، میرزا محمد تقى حجه‏الاسلام (۱۲۴۷- ۱۳۱۲ ق) نام داشت . وى، از طبع شعر برخوردار بود . تخلص او (نیر) است و (دیوان اشعار) او هم نشر یافت .(۳)
فرزند سوم او، میرزا اسماعیل حجه‏الاسلام (م ۱۳۱۷ ق) نام داشت . وى، از شاگردان میرزا محمد باقر اسکویى بود . او، پس از برادرش حجه‏الاسلام میرزا محمد تقى، در تبریز از مراجع بزرگ شیخیه بود .
فرزند میرزا محمد حسین حجه‏الاسلام، میرزا ابوالقاسم حجه‏الاسلام (م ۱۳۶۲ ق) آخرین فرد روحانى (و عالم دینى از) خانواده‏ى حجه‏الاسلام است .(۴)
۲- خاندان (ثقه الاسلام‏)
دومین طایفه‏ى شیخیه‏ى آذربایجان، خانواده‏ى (ثقه‏الاسلام) اند . میرزاشفیع تبریزى، معروف به (ثقه‏الاسلام) ، بزرگ این خاندان است . وى، از شاگردان شیخ احمد احسایى بود .
فرزند او، میرزا موسى ثقه‏الاسلام نیز از علماى شیخیه‏ى تبریز بود . وى، در سال ۱۳۳۰ ق، به جرم مشروطه خواهى و مبارزه با روس‏ها، به دست روس‏هاى تزارى، در تبریز به دار آویخته شد .
برادر او، میرزا محمد نیز از علماى شیخیه‏ى تبریز به شمار مى‏رفت .
۳- خاندان (احقاقى‏)
سومین طایفه‏ى شیخیه‏ى آذربایجان، خاندان (احقاقى) اند . بزرگ این خانواده، میرزا محمد باقر اسکویى (۱۲۳۰- ۱۳۰۱ ق) از مراجع تقلید و داراى رساله‏ى عملیه، بود . او، شاگرد میرزا حسن، مشهور به (گوهر) (م ۱۲۶۶ ق)، از شاگردان شیخ احمد احسایى و سید کاظم رشتى، بود .
پسران سید کاظم رشتى، در کربلا، نزد او درس مى‏خواندند . او، پس از درگذشت‏سید، دعوى جانشینى او را کرد .(۵)
فرزند میرزا محمدباقر، میرزا موسى احقاقى (۱۲۷۹- ۱۳۶۴ ق) نیز از علما و مراجع شیخیه است . او، کتابى به نام (احقاق الحق و ابطال الباطل) نگاشت و در آن، عقاید شیخیه را به تفصیل، بیان کرد . پس از این تاریخ، او و خاندان‏اش به احقاقى مشهور شدند . در این کتاب، برخى از آراى شیخیه‏ى کرمان و محمد کریم خان، مورد انتقاد و ابطال قرار گرفته است .(۶)
از جمله فرزندان میرزا موسى احقاقى، میرزا على، میرزا حسن، میرزا محمد باقر هستند که از علماى بزرگ شیخیه‏ى احقاقیه بودند . هم اینک، مرکز این گروه، کشور کویت است و ریاست آن را تا چندى قبل، میرزا حسن احقاقى بر عهده داشت که مرجع فقهى شیخیه‏ى آذربایجان و اسکو به شمار مى‏رفت و پس از درگذشت وى، فرزندش عهده دار مسایل شرعى پیروان پدرش گردید .(۷)
یادآورى
یکى از عالمان و نویسندگان شیخیه‏ى احقاقیه، در کتابى به نام (حقایق شیعیان) به تعریف و تمجید شیخ احمد احسایى پرداخته، اعتقادات باطلى که بدو منسوب است، را انکار کرده، و بر این عقیده است که دشمنان شیخ، به وى نسبت‏هاى ناروایى داده‏اند و ساحت‏شیخ از هر گونه عقیده‏ى خلاف مشهور بزرگان شیعه مبرا است . وى، انحراف فکرى به وجود آمده پس از سید کاظم رشتى را به برخى از شاگردان فرومایه‏ى سید نسبت مى‏دهد و مدعى است که شیخ و سید و طرفداران حقیقى آنان، از این نوع ادعاها، بیزارند و در حقیقت، خود علماى شیخیه بودند که به جنگ مدعیان (رکنیت) یا (ناطقیت) و (بابیت) رفته‏اند .(۸)
تفاوت آرا میان شیخیه‏ى کرمان و آذربایجان
شیخیه‏ى کرمان و آذربایجان، در اعتقادات، خود را پیرو آراى شیخ احمد احسایى و سید کاظم رشتى مى‏دانند، اما در فروع دین و اعمال، با هم اختلاف نظر دارند . کرمانى‏ها، از شیوه‏ى اخباریگرى پیروى مى‏کنند و به تقلید از مراجع اعتقاد ندارند، اما شیخیه‏ى آذربایجان، به اجتهاد و تقلید معتقدند و از مراجع تقلید خودشان پیروى مى‏کنند .
البته، در عقاید نیز شیخیه‏ى آذربایجان بر خلاف شیخیه‏ى کرمان، خود نیز به اجتهاد مى‏پردازند و آراى شیخ احمد و سید کاظم را بر اساس تلقى خویش از احادیث تفسیر مى‏کنند .
از دیگر اختلافات کرمانى‏ها و آذربایجانى‏ها، مسئله‏ى (رکن رابع) است . شیخیه‏ى کرمان، اصول دین را چهار اصل توحید و نبوت و امامت و رکن رابع مى‏دانند، اما شیخیه‏ى آذربایجان، به شدت، منکر اعتقاد به رکن رابع هستند(۹) و اصول دین را پنج اصل توحید و نبوت و معاد و عدل و امامت مى‏دانند . آنان، چنین استدلال مى‏کنند که شیخ احمد احسایى، در ابتداى رساله‏ى حیاه‏النفس، و سید کاظم رشتى در اصول عقاید، اصول دین را پنج اصل مذکور مى‏دانند و در هیچ یک از کتب و رسائل این دو نفر، نامى از رکن رابع برده نشده است .(۱۰)
عزالدین رضانژاد
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۱/۰۹/۲۳
ahmad ...

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی