همه چیز در باره استر
استر از شخصیتهای تنخ یهودی یا عهد عتیق و شخصیت محوری کتاب استر است. برخی استر را از نژاد کیش قبیله بنیامین و از خویشاوندان شاؤل دانستهاند؛ در حالی که بعضی از مفسرین تورات نیز بر ایرانیالاصل بودن او تأکید دارند. بنا به مندرجات کتاب استر وی همسر و ملکه خشایار پادشاه پارسی بود.
برخی نام استر را فارسی و از ......
ریشه ستاره یا اختر دانستهاند. همچنین احتمال دارد نام استر از ستاره زهره که در یونانی اَستر نامیده میشود، ریشه گرفته باشد. اِستر در عبری به معنی پوشانده شدن است، و برخی یهودیان گفتهاند که چون دین و نژاد خود را از پادشاه مخفی کرد، استر نام گرفت. همچنین ممکن است استر از واژه اکدی ایشتار که در خاورمیانه به عنوان ایزدبانو مورد پرستش بود، گرفته شده باشد.داستان استر
استر، دختری ابیحایل و برادرزاده مردخای بود که با وساطت مردخای به دربار احشورش اول که او را خشایارشا یا اردشیر درازدست هخامنشی دانستهاند؛راه یافت. احشورش اول به دلیل اطاعت نکردن همسرش وشتی او را از ملکه بودن خلع کرد و تصمیم گرفت زن دیگری را ملکه خود برگزیند.استر به اطاعت از دستور مردخای نژاد و دین خود را به پادشاه آشکار نساخت.
خشایارشا، هامان پسر همدانای اجاجی را به نخستوزیری رساند و او بر اسب خود سوار بود و مردم همه بر او سجده کردند؛ اما مردخای که یهودی بود از سجده کردن خودداری کرد. دشمنیهامان با مردخای، باعث بدبینی او نسبت به یهودیانی شد که در شاهنشاهی ایران زندگی میکردند. این بدبینیهامان را واداشت که در نزد پادشاه چنین وانمود کند که قوم یهود فرمان پادشاه را اطاعت نمیکنند و در میان اقوام و ملل شاهنشاهی ایران تفرقه و نفاق میافکنند تا حکومت را تغییر دهند. پادشاه سرانجام در برابر ده هزار قنطار نقره رضایت داد که در مورد یهودیان بههامان اختیار و قدرت تمام بدهد. هامان نیز فرستادگانی به تمام ولایات ایران فرستاد تا در روز سیزدهم ماه آذار، تمامی یهودیان از جوان و پیر و کودکان و زنان کشته شوند.
مردخای وقتی از فرمانهامان آگاهی یافت، جامههایش را پاره کرد و پلاسی با خاکستر پوشید و به دروازه خانه پادشاه آمد، استر لباسهایی فرستاد تا مردخای خود را با آن بپوشاند اما مردخای نپذیرفت. مردخای از طریق یکی از خواجهسرایان پادشاه به نام هتاک، دستوری کههامان به ولایات صادر کرده بود؛ به اطلاع استر رسانید و از استر خواست که در نزد پادشاه برای یهودیان میانجیگری نماید. استر به مردخای پیغام فرستاد که تا زمانی که پادشاه او را نخواند، اگر به حیاط اندرونی شاه وارد شود، او را خواهند کشت؛ و اینکه سیروز بود که پادشاه او را نخوانده بود. وقتی مردخای، استر را مطمئن ساخت که خود او نیز شامل فرمان میشود، تصمیم گرفت که خودش را بر پادشاه ظاهر سازد. استر از مردخای خواست که به تمامی یهودیان شوش ابلاغ کند که سه شبانهروز روزه بگیرند و دعا کنند تا او به نزد پادشاه برود. در روز سوم استر لباس ملوکانه پوشید و به حیاط اندرونی قصر پادشاه رفت؛ و پادشاه عصای زرینش را به سوی او دراز کرد و به او اجازه وارد شدن داد. استرهامان و پادشاه را به مهمانی که ترتیب داده بود دعوت کرد تا تقاضای خود را در آن مهمانی علنی سازد؛ با پایان یافتن مهمانی استر تقاضای خود را به روز بعد واگذاشت. روز بعد استر توانست حکم اعدام یهودیان را لغو کند.هامان نیز به داری که برای مردخای ساخته بود، آویخته شد. مردخای جای هامان را می گیرد. مردخای از خشایارشا دستور قتل عام دشمنان یهودیان را می گیرد و شمار بسیاری از ایرانیان قتل عام و اموال آنها به غرت می رود، بنا به روایت کتاب مقدس، به حدی این ترس در وجود ایرانیان رسوخ کرده بود که تعداد زیادی از ترس، به دین یهود روی آوردند. یهودیان تا به امروز این اتفاق را با نام "پوریوم" جشن میگیرند
مقبرهای منسوب به استر و مردخای در همدان ایران وجود دارد.